صدراجان امروز یکشنبه ششمین روز زندگی تو است .

هفت روز که بگذره میشه گفت که یکهفته از عمر و سن تو گذشته 

کم کم داره یک هفته از تولد تو میگذره اما هنوز نتوانسته ام از نزدیک ببینمت الان هردو مادر بزرگت پدری و مادریت نزد تو هستند تقریبا یکهزار کیلومتر طی کرده اند و نزد توآمده اند  البته قبل از تولد  کنارمادرت حاضر شدند تا تو متولد شوی .

فعلا من و پدربزرگ مادریت در شیراز هستیم تقریبا یکهزارکیلومتر فاصله از تهران تا شیراز

. انشاالله که هرچه زودتر تورا ببینیم .البته هرچه فاصله زمانی دیدار من و تو طولانی تر بشه تو کاملتر میشوی بیشترچشم باز میکنی .

 فعلا از طریق فضای مجازی عکس و فیلم های ارسالی تو را که توسط پدرومادرت و مادربزرگت ارسال میشه نگاه میکنیم .

امروز به آلبوم عکس های نوزادی و کودکی پدرت سرزدم و یک کلیپ کوتاهی از عکس ها درست کردم و  برای پدرو مادرت ارسال کردم